ساخت انديشي شعر اقوام!


توضیح لازم :

مقاله یی که ملاحظه می شود از بحث های روز شعر اقوام ایرانی

می باشد  و در  بلبشوی  امروزی  شعر  کوتاه  و... که  در  گیلان

معضلی  شده است ، لازم  به  طرح  بود  و در تازه ترین شماره ی

 (40و41 پیاپی 53و54مرداد و شهریور 94)ماهنامه ی ره آورد

گیل به چاپ رسیده است و از نظر مبارک تان می گذرد:

«تكه آینه‌ای تا كنارت نمانده است / كه در

بازگشت / براي دختران ميهن ات ببري...»

(نزارقباني شاعر شهیر عرب)

 

 

                                                                          ساخت انديشي شعر اقوام! 

«جایی ندارم / در جیک جیک گنجشکان و / شتاب رود/ هرگز این تنهایی را پایانی نیست!» شعرمورد اشاره  البته ترجمه شده ی یک قطعه شعر محلی از وبلاگی انتخاب ، که به نام «هایکو» معرفی شده است و در کنارش کتابی به تازه گی از طرف نشر مروارید منتشر شده و در آن گزیده ی اشعار مفتون امینی را در برگفته است و در معرفی آن به قلم شاعر آمده است :« روزی در مجلس شاملو از ایشان سؤال شد آیا شما شعر پُست مدرنی گفته اید که جایی کسی خوانده و شنیده باشد؟ ایشان با کمی مکث گفتند : همین حالامی گویم:"لنگه کفش کهنه ی من/ زیر درخت بادمجان/ شیهه می کشد!"و این دو موضوع جرقه این نوشته را رقم زد که به ساخت اندیشی شعر اقوام ختم گردید.

به گمان نگارنده نوآوری‌ ادبيات اقوام از درون شکل می گیرد و فرایند نو آوری ها از مدار جغرافیا و منطقه خارج و با ظهور و بروز درکنار ادبیات معاصر و اقوام پیرامون آن معرفی می گردد و بر همین اساس پالايش نظریه‌های بروز، می‌تواند در خصوص هسته‌ی اصلي هويت و اصالت فرهنگ مؤثر افتد .چراکه شعر بیان احساسات است و شاعربا توجه به موقعیت و پیرامونی كه در آن زندگی می‌كند ، احساساتش را نسبت به فرهنگ و ادبیات بیان می‌کند.از طرفی شعر بومي نیز بیان‌گر همین مؤلفه است.

روح ادبیات اقوام ايراني به هم متصل‌است و این اشتراکات زبانی باعث می گردد تا در درون شان رشته ی اتصالی به نام شعر پدید آید و بلافاصله بعد از سرودن ، درديد رس دیگر اقوام قرار بگیرد و در اصل معرف زبان آن قوم می باشد.

سادگی مبهوت‌ کننده‌ی زبان های محلي و درك ویژگی‌های آن  از مشخصه‌های اصلي هرقوم است  و در رقابت با شعر معاصر، یکی از بحث‌ های جدي است . با اندك شناخت به شعرهاي بومي نظیر مازنی‌ها كه بخش اعظم شعرهاي آغازين نيما را شكل می‌دهد و باعث می شود كه شعر معاصر ايران به يك سبك جديد و مدلی تبدیل گردد و در راستاي هم سان‌سازی در گستره‌ی فرهنگ‌های بالادست كه ادبيات معاصر باشد ، شرايط و قواعد ویژه‌ای را  بطلبد و در كنار ابزار و ادوات مدرن وارداتی ، شعریت شعر را ‌پیدا کند تا زبان بومي شناسنامه‌دارتر شود.

ادبيات اقوام ايراني در قرن حاضر به توانمندی‌های بالايي دست‌یافته‌است.  بعد از دهه‌های سي و چهل از     رخوت و كُهنگي بیرون آمده است. خاصه اينكه با ايجاد تحولي كه در شعر معاصر ايران توسط قافله سالار شعر نو ، نيما صورت گرفت و با شاملوی بزرگ  و ديگران به تكامل رسيد ، اين پيام را به ادبيات اقوام می دهد که ،  در كنار سنت دیرینه‌ی بومي ، می‌توان خود را در جاده‌ی معاصر همراه و همگام ساخت.

فارغ از  بیانیه‌ها و مانیفست‌ها ، درخواهیم یافت ، هريك ازگزاره ها ، وسیع‌تر از«مدرن»ی است که ما در لابه‌لای کتاب‌های ترجمه‌شده‌ی آمریکای لاتین و یا اروپای شرقي می جوییم  که امروز پاره ای از مطبوعات مان را در بر گرفته و در اين دو دهه ، روند شتاباني هم دارد و مارا از اصل داشته های شعرهای قومی دور نگه داشته است و شعر ناب را هم به هرج و مرج کشانده است .

درزمینه‌ی ریشه‌یابی پدیده‌های بوم گرایی، ادبیات مناطق مختلف كشورمان ،‌ کم‌وبیش پژوهش‌هایی انجام شده  و در قالب‌های كتاب ،‌ گزارش ژورنالیستی !و بخش پراكنده يي به ‌صورت  مقاله های حرفه ای و تحلیلی صورت گرفته است . بااین‌همه هنوز کاستی ها احساس می شود . این را در کارکردهای شعری اقوامی چون  گیل ها ، تالش ها و مازنی ها به خوبی می توان مشاهده نمود.

شعری که نو و برگرفته از طبیعت و روستا باشد ، اندیشه‌ی نو را نیز به همراه خواهد داشت ودر کنار واژه‌های روستایی زبان‌های دیگر اقوام را نیز درداد و ستد فرهنگی به چالش خواهد کشاند. شعرهاي كوتاه اقوام ايران ، ‌فراتر از جغرافیا و مرزهاي خاكي و آبي در دسترس همند و كاركردهاي زبانی‌شان را به خوبی  می توان دید.

اگر چه نظریه های دو دهه ی قبل کما فی السابق در جای خود استوار باقی مانده است ، نظیر «تازه ترین آواز » شعری که بعد ها با مقالاتی گوناگون تدوین گردید. اما همان ایده ها و نظریه ها باید در قالب جدید تر بروز گردد که متأسفانه بنا بر دلایلی راکد ـ بی آنکه تقویت گردد با همان شیوه ی قبلی ترویج می گردد.

‌شعرزبان های گیلکی ، تالشی و مازنی در فراز و نشيب تاريخي خود همواره براي اقوام ، بستر مناسبي فراهم نموده است .اگر خوب به داشته های غنی ادبیات گیلک نگریسته شود و کم و بیش در اقوام دیگر هم می توان یافت، نظیر مویه‌ها ، لالایی‌ها و ... كه بعدها به ادبيات معاصرشان نيز تأثير گذاشته است . به‌طور مثال ، آذری‌ها «مویه‌ای » به تركي آذربايجاني دارند به نام «آغي» كه مویه‌ی بلند مخصوص آن‌هاست ، مكمل آن می‌تواند «بوريانه» های تالشی باشد . مویه‌ای كه مادري در غم از دست دادن نوزاد يا عزيزي سر می‌دهند . وبه سطری از قطعه منظومه‌ای بلند و پيوسته به هم و هر بند از آن شعری است کوتاه . بنگريد:

«اوتور موشدوم سككي ده /اوره گيم سكسكي ده / اوچ قيزيل آلما گلدي/بيرگوموش نلبكي ده »

(بر سكو نشسته بودم / در دلم آشوب بود/ سه سيب سرخ آمد/ در يك نعلبكي نقره يي)

ملاحظه شود ؛ بُرشی از منظومه بلندی که شاعرش ، بی‌نام‌ونشان است . سينه به سينه گشته  وامروز به صورت سندی مكتوب در دسترس عموم قرار دارد . خود شعربرگرفته از بدنه‌ی فرهنگ‌عامه است . در مقایسه با شعر هایکو سرایان ایران و شعر کوتاه ، حرف و حدیث هایی را پیش روی مان می گذارد و در تحلیل پذیرفتنی است . تصویری درشعر نمودار است به گونه ای که حرکتی را در ذهن تداعی می سازد. این تأثیرپذیری تصویری آن‌چنان همزاد هم‌اند که به آنی بعد سرودن متعلق به همه‌ی انسان‌ها می شود و فراتر از روستا ، سرزمین دیگر اقوام را نیز می‌کاود در اینگونه شعرها ، استریلیزه شدن واژه‌ها ملموس‌اند .هم چنان‌که ازنظر جغرافیایی و گستردگی نیزاز ویژگی دو طرف ـ محصول این امتزاج بوده است.هرچند عدم وابستگی فرهنگی آن به ديگر اقوام تا حدودي قابل‌باور است . چون واژه‌ گان شعر اقوام تسخیرکننده‌ی اجسام اندو ‌طبيعت و زمان ، ‌چنان‌که از كنار افتادن شهاب‌ سنگی گرفته تا افتادن برگي و وزش نسيمي به زيبايي می‌گذرند . ترنم آواز است و پژواك درهم تنيدگي مفاهيم ، صور خيال شاعرانه .« شعر نمی‌تواند خودش را توضيح دهد» مگر اينكه شاعرش مخاطبین اش را با لحن بيانِ واژه‌ها تسخیر نمايد . شعر اقوام تا زمانی می‌تواند شناسنامه‌ی يك قوم قلمداد شود که ویژگی‌های خاص شعر معاصر پیرامون خود را هم‌کسب نموده باشد و در بین شعر دیگر اقوام جلب‌توجه کند.نظیر شواهد زیر:

(شیر کو بی که س)

بووه‌ شه و دره‌ نگ

فریشته‌ی ره ‌شپۆشی شێعرم  وتی:

" تۆ هیچ خه‌مت نه‌بێ ،

من بۆت ده‌به‌م هه‌تا سه‌رێ،

 (در انتهای شب/فرشته سیاه‌پوش شعرم/گفت هیچ نگران نباش/من نامه را تا آن بالا برایت می‌برم)

سوژه‌ای که نظاره‌گر رخدادهای پیرامون شاعر‌است و همچون سنگ‌نبشته‌های بجای مانده از بطن اقوام ایرانی را روایت می‌کند.

«بدرشاکرالسّیاب»

حِجارٌ نِدائِی،

        و صَخْرٌ فَمِی                                     

و رِجْلای رِیحٌ تَجُوبُ القِفارْ

(فریاد من سنگ است/ دهانم صخره / پاهای من باد است و بیابان می‌پیماید)

کلام با کلمات ، طنین صدای بودن ، از خنکی ، نسیم به تن باد می‌بخشد ، تا با کلام درشعراین شاعره ی عرب به سخن درآید.

دريايي لنگرودي (محمد بابایی پور)در شعر گیلکی به گویش شرق گیلان سروده است :

«ولگئونˇ پَس بَزام/ جنگل ـ/پُره خئونديگي بو؛/را دَكَتَم»

(برگ‌ها را كنار زدم / جنگل ـ / پُرآواز بود/ راه افتادم )

شعری که سربلندانه ی قوم خود را در حریم زندگی بر بستر تجربه‌ی زبان در معرض دید عموم قرار می‌دهد و با وصف درونی زنده‌بودن را معنا بخشد.

محمدجواد رئيسي با لهجه‌ای از زبان مازنی می‌سراید:

«ماه/شه داغ/اَوُرگِنِه / اَتَه آسِمون مه / تِه چِشِ لِ وارنِه »

(ماه/داغش را /به آب می‌گوید/ يك آسمان ابر/ در چشم تو می‌بارد)

شعر این شاعرذهن و زبان بومی دارد و اقوام پیرامون خود را به همبستگی لفظی فرا می خواند تا به مرزهای یگانگی شعر برسد.

جمشيد شمسی‌پور خشتاوني با زبان تالشی این‌گونه از کنار شعر اقوام می‌گذرد:

«دنيا خْلْكَه لَ لَ وُ/روستا صْبي ايسبي روشون/اي رَجي كا خوندِه/اْشْتَن قوقْلي قوشون تَمْشا نوئَه»

(گلوي جهان و / با سپیده‌دم روستا/آوازها در يك صف/ «قو قولی قو»ي شان را به تماشا گذاشته‌اند)

ساختار شعرها در فرمي است كه با ساده بودن شان به پيچيدگي غريب مبدل نمی شود.  صنايع ادبي کارشعر اقوام ایرانی ـ گاهی اوقات به بغرنج زود فهمی نیز می‌انجامد وازنظر سبـك و سـياق كلام كه به‌عنوان شعـر حال و يا شعــر لحــظه‌ها ابرازگردیده ، از بحث های روز شعر اقوام شده است.خوب که به سیستم زیبایی‌شناختی شعرهای بالا دقت شود ، قطعه‌هایی هستند که در بدنه‌ی اقوام ، بی بیانیه و مانیفست و... خلق‌شده‌اند و حلقه‌ی مدرنی که بر پروسه‌ی شان وصل است و با تکیه ‌بر پشتوانه‌ی غنی محلی خلاصه‌شده است .

 

 

 

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: